چه بی تابانه می خواهمت
پنجشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۹ ق.ظ
چه بی تابانه می خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری!
چه بی تابانه تو را طلب می کنم!
بر پشت سمندی
گویی
نو زین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربه یی بیهوده است.
بوی پیرهنت
این جا
و اکنون.
کوه ها در فاصله
سردند.
دست در کوچه و بستر
حضور مـأنوس دست تو را می جوید
و به راه اندیشیدن
یأس را
رَج می زند.
بی نجوای انگشتانت
فقط.
و جهان از هر سلامی خالیست.
احمد شاملو
- ۹۴/۰۹/۱۲