۱۲
آذر
کوه
با نخستین سنگها آغاز میشود.
و انسان با نخستین درد.
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم...
احمد شاملو
کوه
با نخستین سنگها آغاز میشود.
و انسان با نخستین درد.
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم...
احمد شاملو
چه بی تابانه می خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری!
چه بی تابانه تو را طلب می کنم!
بر پشت سمندی
گویی
نو زین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربه یی بیهوده است.
بوی پیرهنت
این جا
و اکنون.
کوه ها در فاصله
سردند.
دست در کوچه و بستر
حضور مـأنوس دست تو را می جوید
و به راه اندیشیدن
یأس را
رَج می زند.
بی نجوای انگشتانت
فقط.
و جهان از هر سلامی خالیست.
احمد شاملو